دوچشممادر ناصر کشاورز نشستم امروز به روی پایش نگاه کردم به چشمهایش دو پنجره بود دو چشم مادر که دیده میشد در آن دو دختر دو دختر خوب دو دختر ناز که مثل من بود دو چشمشان باز