مجله خردسال 197 صفحه 17

گیلاس بوقلمون کبوتر پیغام خروس غاز یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. یک روز وقتی که و و مشغول غذا خوردن بودند، پیش آن­ها آمد و بدون این که حرفی بزند، یک برایشان انداخت روی زمین و رفت. به نگاه کرد و گفت: «مزرعه­ی ما که درخت ندارد.» گفت: «شاید روی این پیغامی نوشته شده!» گفت: «مگر روی هم پیغام می­نویسند؟»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 197صفحه 17