مجله خردسال 200 صفحه 10

نزدیک خانه­ی تو جنگ است، ای خداجان، باریده بمب و موشک، بر روی خانه­هامان. از بام خانه­ی خود ما را ببین کجاییم! مانند برگ پاییز، از خانه­ها جداییم. لطفا به ما کمک کن، ما بی­گناه هستیم. آواره­ایم و خسته هی توی راه هستیم. طفلک عروسک من، با ما می­آمد ای کاش. او توی خانه جا ماند، خیلی مواظبش باش. این نامه را نوشتم، با چشم­های خیسم، حالا نشانی­ام را، در نامه می­نویسم: «نزدیک مرز، جایی، بی­کوچه و خیابان. پهلوی تخته سنگی، در گوشه­ی خیابان.» د ما بی­گناه هستیم ناصر کشاورز

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 200صفحه 10