مجله خردسال 201 صفحه 6

قبل از این که به قورباغه­ی ماری، مارخرسی و خرس قورباغه­ای سلام کند، سه تا اسباب بازی کوکی به او گفتند: «سلام امیر کبوتری! حالت چطور است؟» آن شب امیر کوچولو خواب دید که بال در آورده است و مثل کبوتر پرواز می­کند. اسباب بازی­ها هم ایستاده بودند و او را نگاه می­کردند. صبح وقتی امیر کوچولو از خواب بیدار شد، پیش اسباب بازی­هایش رفت و گفت: «سلام قورباغه­ی ماری، سلام مار خرسی، سلام خرس قورباغه­ای!» اسباب بازی­ها خواستند به او بگویند: «سلام امیر کبوتری!» اما خود امیر کوچولو گفت: «من هم امیر کبوتری هستم!» بعد رفت صبحانه بخورد. اسباب بازی­ها با تعجب از هم پرسیدند: «او از کجا فهمید ما چه اسمی روی او گذاشته­ایم؟ نکند صدای ما را می­شنود؟!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 201صفحه 6