پدرمن
پدر من معلم مدرسه است.
او هر روز به مدرسه میرود تا به بچهها درس بدهد. من و مادرم توی خانه منتظر میمانیم تا پدر برگردد.
آستینهای کت پدرم همیشه سفید و گچی هستند. مادرم هر روز آنها ر ا تمیز میکند.
پدرم با گچ روی تخته چیزهایی مینویسد و به بچهها خواندن و نوشتن یاد میدهد.
خدایا کاری کن که بچهها زود درسهایشان را یاد بگیرند تا پدرم هم زود به خانه برگردد.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 202صفحه 22