مجله خردسال 205 صفحه 15

اما نیمساعت بعد: به ، سلام ساسان! نمی دونی چقدر کیف داد، انقدر لای ماشین ها ویراژ دادم! وا !... یعنی چی ؟! تو چرا سالمی ؟ ببینم ، تو ناراحتی که من سالمم؟ نه جیقیل جون... اما آخه این داستان باید نشون می داد تو چه کار بد و خطرناکی کردی! ساسان جان، این قصه ها رو ساختن که نذارن ما بچه ها خوش بگذرونیم ! می بینی که سر و مر و گنده و سالمم! خلاصه انقدر زود باور نباش.