مجله خردسال 205 صفحه 17

لاک­پشت صورتی تمساح ترس اردک قورباغه یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. یک روز آرام آرام از آب بیرون آمد. کنار آب بود که پا به فرار گذاشت و رفت پشت بوته­ها. پا به فرار گذاشت و رفت پیش . سرش را توی لاکش برد. کنار آب نشست و گفت: «کسی این­جا نیست؟» چیزی نگفت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 205صفحه 17