هم چیزی نگفت. اما از توی لاکش گفت: « جان! من این جا هستم.» گفت: «بیا به من کمک کن. دندانم درد میکند.» گفت: «من میترسم.» گفت: «بیا ببین چرا دندان من درد میکند؟» گفت: «من میترسم.»