مجله خردسال 229 صفحه 22

پدر من... پدر من در یک کبابی کار می­کند. او می­تواند خوش­مزه­ترین کباب­ها را درست کند. من و مادرم کباب خیلی دوست داریم، اما پدرم آب گوشت دوست دارد. او می­گوید:«آب گوشت­هایی که مادر درست می­کند از همه­ی کباب­های دنیا خوش­مزه­تر است!» بعضی شب­ها پدرم برای من و مادر کباب می­آورد.آن وقت ما کباب می­خوریم و پدر آب گوشتی را که مادرم پخته است می­خورد. او وقتی می­خواهد آب گوشت بخورد مثل گربه«میومیو» می­کند! آن وقت من ومادرم خنده­مان می­گیرد.پدرم همیشه با ما شوخی می­کند!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 229صفحه 22