مجله خردسال 230 صفحه 19

به خانه رفت و ظرف شیشه­ای را برای آورد . ظرف را برداشت و رفت ته آب، پیش ! با خوشحالی توی ظرف شیشهای پر از آب رفت و همراه به جنگل آمد. و و منتظر آنها بودند. خوشحال بود و توی ظرف شیشهای شنا می­کرد و میرقصید و جنگل زیبا را تماشا می­کرد . جنگل را خیلی دوست داشت. را خیلی دوست داشت. و را خیلی دوست داشت. اما باید به دریاچه برمیگشت، پیش دوستان دریاییاش تا به آنها بگوید که جنگل چه­قدر زیباست !

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 230صفحه 19