مدادپاکن ناصر کشاورز توی دفتر امروز گل کشیدم، اما تا که دیدم بد شد پاک کردم آن را کاشکی بابا هم مثل این دفتر بود غصههایش را من پاک میکردم زود میکشیدم در آن چیزهای عالی مینوشتم شادی خنده و خوشحالی