مجله خردسال 261 صفحه 15

من خودم داستان پینی کیو رو خوندم! اون آدم یک آدمک چوبی بود نه مارمولک! چون پدر ژپتو رو نارا کردم فرشته ی مهربان من رو تبدیل به مارمولک کرد الان هم پشیمان هستم! آخی ی ی ی!طفلکی پینوکیو نزدیک بود بکشم اش! پینوکیو جان بابات اون طرف مگس شده و داره دنبالت می گرده برو پیش اش و خوش حالش کن! ممنون! رفتم! آ م م! واااااای! ها؟!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 261صفحه 15