مجله خردسال 292 صفحه 21

ناگهان مادر و خاله غازها، او را صدا زدند و گفتند که وقت برگشتن به خانه است! 6- جوجه غاز پیش مادرش آمد و گفت :"وای .... مادر جان! من امروز همهی دنیا را دیدم!"

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 292صفحه 21