مجله خردسال 295 صفحه 27

دست کودک را در دست بگیرید و در حال بازی با انگشتان او این شعر را بخوانید . é مصطفی رحماندوست یک و دو و سه ، چهار و پنج اولی رفت دنبال گنج یک و دو و سه ، چهار و چهار دومی رفت دنبال کار یک و دو و سه ، سه ، سه ، سه سومی رفت به مدرسه یک و دو و دو ، دو ، دو ، دو چهارمی می گفت : « دیره ! بدو ! » یک و یک و یک ، یکی یه دونه ! پنجمی موند توی خونه گفت : « بَدِه روزگارم ، تنهایی حال ندارم ! » قصه های پنج انگشت

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 295صفحه 27