تا این که بالاخره کرگدن کوچولو پدر بزرگ را دید ... و با خوشحالی به طرف او دوید. بعد پدر بزرگ را بوسید. حالا در یک سرزمین دور دور پدر بزرگ خوش حال است و دیگر تنها نیست.