مجله خردسال 332 صفحه 20

قصهی حیوانات 1. یک روز وقتی که آقای سوسمار روی سنگی بزرگ نشسته بود. 2. خرچنگ از راه رسید. 3. خرچنگ و سوسمار دوستان قدیمی بودند و از دیدن هم خیلی خوشحال شدند. 4. خرچنگ به سوسمار گفت که به زودی خرچنگها به ساحل سوسمارها می آیند و برای مدتی آنجا میمانند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 332صفحه 20