مجله خردسال 339 صفحه 20

قصهی حیوانات 1. چند روز بود که خانم مرغی روی تخمها نشسته بود و حالا وقت بیرون آمدن جوجهها بود. 2. خانم مرغی تصمیم گرفت کمی قدم بزند. 3. او به مزرعهی آن طرف جاده رفت تا به دوستانش سری بزند. 4. وقتی او رفت، تخمها شکستند و جوجهها بیرون آمدند. 5.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 339صفحه 20