
عید می آید
بامعرفی شخصیت های داستان به کودک
از او بخواهید در خواندن داستان شما را همراهی کند.
گوسفند گاو الاغ
یکی بود ، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود.
در یک طویله، یک و یک و یک با هم زندگی می کردند. چند روز بود که و با هم قهر بودند. از این که بی اجازه، علف هایش را خورده بود، عصبانی بود و با قهر کرده بود. هم از این که به خاطر چند تا علف، بد اخلاق شده بود ، با قهر کرده بود. اما از همه بیشتر، ناراحت بود و هر چه می کرد تا و با هم آشتی کنند، بی فایده بود. ، هم با دوست بود، هم با . دلش می خواست همه چیز مثل قبل بشود و سه دوست با هم
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 373صفحه 20