مجله خردسال 383 صفحه 5

آمده ام تا یک کار مفید انجام دهم.» آقای تعمیر کار کمی فکر کرد و گفت:« بیا بوق این ماشین بشو! بوق این ماشین خراب است! نوشابه گفت:« نه بابا! بوق شدن که کار مفیدی نیست. نمی خواهم بوق شوم.»نوشابه از آن جا رفت و رسید به یک پارک. آقای باغبان، مشغول گل کاری بود. نوشابه جلو رفت و گفت:« شما یک نوشابه لازم ندارید؟» آقای باغبان کمی فکر کرد و گفت:« خیلی تشنه هستم، اما دلم نمی خواهد نوشابه بخورم، چون نوشابه پر از قند است و قند زیاد برای سلامتی خوب نیست.» نوشابه گفت:« خودم می دانم! برای همین هم می خواهم یک کار مفید بکنم.» شما برای من کاری ندارید؟» آقای باغبان گفت:« بیا بیل بشو و به من کمک کن تا زمین را بکنم.» نوشابه گفت:« نه! نمی خواهم گلی بشوم. نمی خواهم خاکی بشوم. نمی خواهم بیل بشوم.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 383صفحه 5