مجله خردسال 397 صفحه 11

باران افسانه شعباننژاد جَرجَرجَر، دوباره بارون اومد صدای پاش از توی ناودن اومد صدای پاشو باغچهها شنیدند گلهای توی باغچه اونو دیدند تَق تَق تَق دوباره زد روی در گفت که دوباره اومدم از سفر جَرجَر و جَرجَر و جَر کرد و رفت تموم باغچهها روتر کرد و رفت

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 397صفحه 11