مجله خردسال 412 صفحه 20

گل پروانه پرنده درخت پروانه و پرنده یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا، هیچ کس نبود. کنار یک بزرگ، یک کوچک و زیبا بود. روی ، زندگی میکرد و روی ، . و ، با هم دوست و مهربان بودند. اما از میترسید. از این میترسید که یک روز او را بگیرد و بخورد. میدانست که گاهی به شکار حشرات میرود. یک روز وقتی که روی نشسته بود، او را دید به طرفش پرواز

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 412صفحه 20