اما آقای سوسک نگران بود و فکر میکرد اگر مهمانها نیایند چه کار کند!؟ آقای سوسک تصمیم گرفت کمی بخوابد. همین موقع خانم سوسک فریاد زد:«نگاه کن! مهمانها آمدند! و مهمانها آمدند، یکی پس از دیگری تا مهمانی شروع شود!