مجله خردسال 437 صفحه 23

ماهی خیلی از پیشی می ترسید، حالا که عید هم نبود، دلش می خواست برگردد به برکه. یک شب قبل از خواب، آرزو کرد و از خدا خواست که زود زود برگردد پیش دوستانش. صبح وقتی ماهی بیدار شد، دید که وسط برکه است! کنار دوستانش! ماهی قرمز، هنوز هم برای آن ها از عید نوروز و سفره ی هفت سین و پیشی ناقلا می گوید!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 437صفحه 23