زنگوله گفت:«دیرینگ دیرینگ فرار کنیم.» مع مع، دیرینگ دیرینگ فرار کردند. خاله صدایشان را شنید. عصایش را برداشت و آمد سراغ گرگ. گرگ چه کار کرد؟ زوقولی زوقولی فرار کرد!