مجله خردسال 448 صفحه 23

اما پرنده ماهی، یک آرزو داشت و هر روز منتظر رسیدن آرزویش بود. یک روز دلفینها با خوشحالی او را صدا زدند گفتند:«عجله کن! امروز همان روزی است که منتظرش بودی!» پرنده ماهی، با خوشحالی از آب بیرون آمد و به آرزویش رسید. او بالاخره توانست یک کشتی بزرگ و زیبا را روی آب تماشا کند، آرزوی ماهی همین بود!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 448صفحه 23