مجله خردسال 463 صفحه 9

فرشته­ها هر سال وقتی کریسمس میشود، من و مادربزرگ به خانهی دوست او میرویم و تولد حضرت عیسی(ع) را به دوست مادربزرگ تبریک میگوییم. مادربزرگ میگوید:«حضرت عیسی(ع) یکی از پیامبران خدا هستند. امسال ما حسین را با خودمان بردیم. حسین هیچوقت درخت کریسمس ندیده بود. اما من دیده بودم. وقتی حسین درخت را با توپهای رنگارنگ و چراغهای روشن دید، میخواست به آن دست بزند. اما من دستش را گرفتم و گفتم:«نباید به درخت دست بزنی.» بعد آهسته توی گوشش گفتم:«شلوغ نکن! الان دوست مادربزرگ برای ما کیک خوشمزه، میآورد!» حسین ساکت شد و شلوغ نکرد. او هم مثل من کیک خیلی دوست دارد. بعد دوست ماردبزرگ برای ما کیک آورد. او هر سال برای تولد حضرت عیسی(ع) خودش کیک درست میکند. وقتی میخواستیم به خانه برگردیم، آن خانم دو تا توپ طلایی از روی درخت برداشت و به من و حسین داد. او خیلی خیلی مهربان است و من و حسین را دوست دارد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 463صفحه 9