مجله خردسال 464 صفحه 5

مجید راستی کلاه و موشی کلاه شعبده باز، موشی را دید و به شوخی پرسید:«میخواهی من خانهات شوم؟» موشی یک مرتبه فرار کرد! کلاه با تعجب گفت:«اِ ... ! چرا فرار کرد؟» اما کمی بعد، موشی با موشهای دیگر آمد. کلاه از دیدن آنهمه موش تعجب کرد و پرسید:«آمدهاید نمایش ببینید؟» موشی گفت:«ما آمدهایم تا برای ما خانه باشی!» کلاه خندید و گفت:«من با تو شوخی کردم.» موشی گفت:«اما ما خانه میخواهیم.» کلاه کمی فکر کرد و گفت:«پس برایتان یک نمایش میدهم.» کلاه این طرف چرخید، آنطرف چرخید، آنوقت از خودش، هی کلاه بیرون انداخت. موشها خوشحال شدند و دویدند زیر کلاهها. کلاه پرسید:«نمایش خوب بود؟»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 464صفحه 5