مجله خردسال 46 صفحه 21

5)دارکوب مشغول خوردن حشرات کوچک بود. 7)دارکوب صدای او را شنید به پایین نگاه کرد و پرسید:«چی شد؟» 6)کوچولو کمی بالا رفت و یک مرتبه پایش لیز خورد و افتاد پایین درخت. 8)کوچولو با این که پایش درد گرفته بود از خجالت سرپا ایستاد و گفت:«هیچ چی نشد! من داشتم از این جا رد می­شدم!» و لنگ لنگان از آن جا رفت.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 46صفحه 21