ابر
خورشید
قورباغه مرغ دریایی
مرغ دریایی
دریاچه لاکپشت
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود.
یک روز گرم و آفتابی، وقتیکه درست وسط آسمـان بود، روی سنگی کنار نشست و به موجهای نگاه کرد.
همین موقع، از پشت سنـگ بیرون آمد و در حـالی که غـرغـر میکرد گفت: «اگر همین طور بتابد، آب خشک میشود.»
وقتی این را شنید، دلش پر ازغصه شد.
او را خیلی دوست داشت و دلش نمیخواست ، ی آبی و قشنگ را
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 137صفحه 17