مجله خردسال 160 صفحه 22

جوجه­ی من سرور کتبی امروز جوجه­ام مرد. مادرم جوجه را در باغچه گذاشت و رویش خاک ریخت. من گریه کردم. باران بارید. به آسمان نگاه کردم. جوجه­ام توی بغل مادربزرگ نشسته بود و جیک جیک می­کرد. اشک­هایم را پاک کردم و برای مادربزرگ و جوجه، دست تکان دادم.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 160صفحه 22