مجله خردسال 207 صفحه 18

با تعجب به نگاه کرد و گفت:«دوست من! از قصهای که گفتم خوشت نیامد؟» گفت:«چرا جان! قصهی خندهداری بود، خیلی خندهدار!» پرسید:«اگر خندهدار بود، چرا تو نخندیدی؟» گفت:«چون نمیتوانم.» پرسید:«نمیتوانی بخندی؟» گفت:«نه نمیتوانم بخندم.» کنار رفت و گفت:« پس باید قصههای خندهدارتری تعریف کنم.» اما گفت:«نه! من باید بروم.» و به گفتند:«نرو! بگذار یک قصهی دیگر هم تعریف کند. شاید توانستی

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 207صفحه 18