مادرمن ...
مادر من یک دام پزشک است، دام پزشک یعنی پزشک حیوانات.
مادرم هرروز صبح زود، سرکار میرود. او به چند دام داری سر میزند و گاوها و گوسفندهای آن جا را معاینه میکند و به آنها دارو میدهد تا مریض نـشوند. دیروز وقتی مادرم به یک دام داری رفته بود، یک گاو سفید و سیاه میخواست بچهاش را به دنیا بیاورد.
مادرم به گاو کمک کرد وگوسالهی کوچولوی او را به دنیا آورد.
مادرم همهی حیوانات را خیلی دوست دارد و با آنها مهربان است، اما او میگوید: «خانه جای نگه داشتن حیوان نیست.»
من هم حیوانات را خیلی دوست دارم. شاید وقتی بزرگ شدم یک دام پزشک بشوم، مثل مادرم.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 219صفحه 22