مجله خردسال 223 صفحه 19

وقتی کار پدر تمام شد، و را سرجایش گذاشت. کوچولو هم نقاشی را تمام کرد و را سرجایش گذاشت. پدر و کوچولو هدیه­ی مادر را آماده کرده بودند. آن­ها با و ، یک قشنگ درست کرده بودند. توی هم، نقاشی کوچولو را گذاشتند، نقاشی که با کشیده بود. مادر از دیدن این هدیه­ی قشنگ خیلی خیلی خوش حال شد!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 223صفحه 19