مجله خردسال 248 صفحه 20

قصه­ی حیوانات یک روز برای او مهمان رسید. میمون پیر، خیلی غمگین و تنها بود. پسر، عروس و نوه­ی خوشگلش به دیدن او آمدند. میمون پیر پسرش را بغل گرفت و او را بوسید.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 248صفحه 20