مجله خردسال 255 صفحه 3

بامن­بیا... دوست من سلام. من ماهی آزاد هستم. یک روز همراه ماهی­های دیگر در یک رودخانه به دنیا آمدم. بعد، همه با هم مسیر رودخانه را تا دریا رفتیم. ماهی­های آزاد برای تخم­ریزی از دریا به رودخانه بر می­گردند. مادر من هم یک روز از دریا به رودخانه برگشت. او از یک آبشار بلند بلند بلند هم پرید و خودش را به بالای آبشار رساند و در رودخانه تخم ریزی کرد. من و خواهر و برادرهایم از همان تخم­های کوچک به دنیا آمدیم. حالا من پیش تو آمده­ام تا با هم مجله­ی دوست خردسالان را ورق بزنیم، شعر و قصه بخوانیم و بازی کنیم. پس با من بیا...

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 255صفحه 3