مجله خردسال 255 صفحه 6

ناقلا! همه­ی این کارها زیر سر تو است!» پیشی می­خواست فرار کند و برود روی دیوار که آقا خروسه با پنجه­اش دم پیشی را محکم گرفت. پیشی جیغ کشید و چهار دست و پا افتاد روی زمین، همه زدند زیر خنده. آقا خروسه گفت: «تو جای تخم­ها را عوض کرده بودی؟» پیشی گفت: «فقط برای خنده!» آقا خروسه چیـزی نگفت. خانم مرغی جوجه­ی نازش را زیر بالش گرفت و به لانه رفت. خانم اردک هم جوجه­اش را زیر بالش گرفت و به لانه برگشت. پیشی به آقا خروسه گفت: «حالا چرا دمم را ول نمی­کنی؟» آقا خروسه گفت: «فقط برای خنده!»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 255صفحه 6