مجله کودک 01 صفحه 29

یاد دوست غذا برای همه یکی از خواهران که در پاریس ، در منزل امام بوده اند ، تعریف می کنند : یادم هست روزی خانواده امام منزل یکی از دوستان میهمان بودند. امام فرمودند که آیت الله مطهری و آیت الله صدوقی ناهار را با ایشان باشند. ناهار - مثل همیشه - آبگوشت بود. من آن را در سه ظرف کشیدم و خدمتشان بردم و فکر کردم خودم می روم ساختمان دیگر و نان و پنیر و گوجه فرنگی یا تخم مرغ می خورم. سه ظرف غذا را که سرسفره بردم ، امام سوال کردند : «غذای خودتان کدام است؟» دروغ نمی توانستم بگویم که مثلا در آشپزخانه است ، عرض کردم : «که شما میل بفرمایید ، بعدا من می روم در آن ساختمان چیزی می خورم.» امام فرمودند : «بروید و ظرفی بیاورید» کاسه دیگری بردم. امام آن غذای سه قسمت شده را چهار قسمت کردند و یک ظرف را به من دادند. یادم می آید که یک روز دیگر ، برحسب اتفاق تعداد میهمانان منزل امام خمینی خیلی زیاد بود. پس از صرف غذا و جمع کردن ظروف دیدم که امام به آشپزخانه آمدند. چون وقت وضو گرفتنشان نبود ، از اطرافیان پرسیدم : «چرا امام به آشپزخانه آمده اند؟» امام فرمودند : «چون امروز ظرفها زیاد است آمدم (در شستن آنها) کمکتان کنم.»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 01صفحه 29