مجله کودک 13 صفحه 24

ماجراهای بچه­های جنگل قسمت آخر نویسنده:ایرن شولتز مترجم: پرستو پورحسینی در شماره­های گذشته خواندید که: بیل و کرین که هر دو بچه­های یتیمی بودند در یک مدرسه درس می­خواندند. روزی آنها با هم دعوا می­کنند، ولی همین دعوا منجر به دوستی عمیقی بین آن دو می­شود. کرین دوست قدیمی­اش را، بنام جیمی، گم کرده بود که به کمک بیل پیدا می­کند. البته جیمی بیمار است و در بیمارستان بستری می­شود. خانوادۀ جدید یک هفته­ای طول کشید تا جیمی تقریباً خوب شد، بطوری که توانست کمی بنشیند. بعد دکتر استرانگ او را با آمبولانس به بیمارستان خودشان منتقل کرد.آنجا بود که جیمی برای اولین بار بچه­های جنگل را دید. چون روزی که بچه­ها جیمی را پیدا کردند، اوآنقدر تب داشت که همه چیز را فراموش کرده بود، حتی یادش نمی­آمد که با کرین حرف زده بود. حالا بچه­ها کنار جیمی نشسته بودند و تمام جریان جستجویشان را برای او تعریف می­کردند. جیمی هم زندگی­اش را در این سه ماه اخیر برای آنها تعریف کرد. او کمی به فکر فرو رفت و گفت: «بعد از اینکه زخم پایم بهتر شد برای زندگی نزد خانواده­ای فرستاده شدم. بعد از مدتی با وجود اینکه هنوز پایم کمی درد می­کرد،

مجلات دوست کودکانمجله کودک 13صفحه 24