بخشش از پشت در
امام رضا (ع) در میان جمع نشسته بودند
و با صبر و شکیبایی به یک یک سوالهایی که
مردم از ایشان میکردند، پاسخ میدادند.
صدای گرم و آسمانیشان آرامش دلهای
شکسته و زخم خوردۀ مردمی بود که جز امام
بزرگوارشان پناهی نداشتند. امام در حال پاسخ
گفتن به سؤالی بودند که ناگهان مردی غمگین
و ناامید وارد شد. امام فوراً متوجه او شدند و
پس از پایان صحبتشان، از مرد سؤال کردند:
«برادر کیستی و چرا این چنین غمگین و
پریشانی؟» مرد پاسخ داد:« سلام و درود بر
فرزند پیامبر اکرم. مردی مسلمانم و اهل
خراسان. از سفر حج باز میگردم. در راه همۀ
پولی را که همراه داشتم، گم کردم. اکنون
نمیدانم چگونه به شهر و دیار خود بازگردم.
من مردی ثروتمندم و اگر یاریام کنید که به
خانه بازگردم، برابر آنچه به من بخشیدهاید
باز پس خواهم فرستاد.»
حضرت فرمودند: «بنشین. خداوند تو را
رحمت کند.»
مجلات دوست کودکانمجله کودک 18صفحه 30