
میتوانستم گل بزنم،ولی...
مهدی مهدویکیا از حدود
سال 1373 رفتهرفته به عنوان
یک مهرۀ با ارزش فوتبال
شناخته شد. او در آن زمان به
تازگی در تیم پیروزی مشغول
بازی شده بود. مهدویکیا به
همراه نسلی از فوتبالیستهای
دیگر ایرانی مانند علی دایی
و کریم باقری این توفیق را
پیدا کردند که در باشگاههای
فوتبال مطرح جهان بازی
کنند.این موفقیت نصیب
بسیاری از فوتبالیستهای ایرانی
چند دهه پیش کشورمان نشده
بود.آنها توانستند تجربههای
زیادی از بازی در باشگاههای
اروپایی بدست آورند. اگر زمانی
حضور یک بازیکن ایرانی در
رقابتهای جام بوندس لیگای
آلمان یک رویا بود، امروزه این
رویا به واقعیت تبدیل شده
است.اما حضور اخلاق ورزشی فوتبالیستهایی از مشرق زمین گاهی صحنههای به یاد ماندنی در این رشته
ورزشی ایجاد کرده است. مهدویکیا در بازی تیم خود
هامبورگ با تیم هر تا برلین
نمونهای از این اخلاق را
نشان داد. این بازی با 4 گل
تیم هامبورگ به پایان رسید.
او میگوید: در این دیدار
مجبور بودیم که برنده شویم،
من در یک موقعیت عالی
میتوانستم دومین گل خودم
را به ثمر برسانم، اما وقتی
«پریگر» را در موقعیت
مناسبتر دیدم، فرصت را به
او دادم تا گل خود را به ثمر
برساند.
پریگر بعد از این کار
زیبای مهدویکیا و گل زدن
خود، کفشهای مهدویکیا را
بوسید و مهدویکیا در یک
کار جالب او را از زمین بلند
کرد و با بوسیدن صورتش او
را در آغوش کشید. این
صحنهها در فوتبال حرفهای
جهان که چرخ آن براساس پول و درآمد بیشتر میچرخد،
صحنههایی زیبا، انسانی و به یاد ماندنی است.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 20صفحه 21