مجله کودک 24 صفحه 25

چاپ کردم دیدار با علیرضا متولی،مدیر انتشارات رویش گفتگو:آزاده اکبری برای آینده بچه­ها باشد. من فکر می­کنم کتاب هم می­تواند مثل پولی باشد که می­شود آن را ذخیره کرد و بعداً از آن سود برد. شاید الان یک کتاب فقط داستان، نقاشی یا شعر باشد، ولی همین کتابها وقتی بچه­ها بزرگ می­شوند، در زندگی آنها تأثیر می­گذارد. دوست دارم کتابی چاپ کنم که بهترین تأثیر را در آینده بچه­های سرزمینم داشته باشد. ● داستانهایی را که می­نویسید، برای بچه­هایتان می­خوانید یا نه؟ § چون من برای نوجوانها می­نویسم و بچه­هایم هنوز کودک هستند، خیلی از آنها را نمی­توانم برایشان بخوانم؛ امّا دختر بزرگم تازه به سن نوجوانی رسیده، بعضی از داستانهایم را دوست ندارد. چون من آنها را خیلی وقت پیش نوشته­ام؛ امّا آخرین­کتابم باروت و باران راخیلی دوست دارد و چندین­بار آن را خوانده. ● بچه­های نویسنده­ها با بقیه بچه­ها چه فرقی دارند؟ § نویسنده­ها چون باید مدت زیادی تنها باشند و ناشرها چون کار خیلی گسترده­ای دارند، کمتر وقت دارند که پیش بچه­هایشان بمانند؛ امّا این بچه­ها وقتی کتابهای پدر و مادرشان را می­خوانند، به آنها افتخار می­کنند و دوستشان دارند. ● چطور می­شود ناشر شد؟ § اول از همه باید عاشق این کار باشی. چون کار خیلی سختی است و مشکلات زیاذی دارد. وقتی تصمیم گرفتی که ناشر باشی، باید از وزارت ارشاد اجازه بگیری و اعلام کنی که انتشارات داری. آن وقت نویسنده­ها پیش تو می­آیند تا نوشته­هایشان را چاپ کنی. ● اگر خاطره­ای از دوران کودکیتان دارید، برایمان تعریف کنید. § گفتم که وقتی کلاس چهارم بودم، یک کتاب نوشتم. بعد تصمیم گرفتم که این کتاب را چاپ کنم. نزدیک خانه ما،مغازه­ای بود که کتاب چاپ می­کرد که الان تبدیل به انتشارات قدیانی شده. رفتم آنجا گفتم آقای قدیانی! من یک کتاب نوشته­ام. او گفت نمی­توانم کتابت را چاپ کنم و باید بروی از کتابخانه ملی اجازه بگیری. من هم که تصمیمم را گرفته بودم، برای رئیس کتابخانه ملی نامه­ای نوشتم و از او خواستم که کتاب مرا ثبت کند. ده روز بعد،نامه­ای به دستم رسید که خود رئیس کتابخانه ملی برایم نوشته بود. توی آن نامه گفته بود که کتابم را خوانده و خیلی از آن خوشش آمده؛ امّا چون من کوچک هستم، نمی­تواند به من اجازه بدهد. آن نامه، بهترین نامه­ای بود که در تمام عمرم گرفته­ام. حالا هم که خودم بزرگ شده­ام، هر وقت بچه­ها برایم نامه­ای می­نویسند، جوابشان را می­دهم و تشویقشان می­کنم که نوشتن را کنار نگذارند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 24صفحه 25