
وقتی که به مسافرت میرویم، از شهرهای کوچک و
بزرگی عبور میکنیم. هر یک از این شهرها، زیباییهای
خاص خودش را دار. اما شاید کمتر به این فکر کرده باشیم
که برای حفظ این شهرها چه هزینههای فراوانی صرف شده
است. بعضی وقتها این هزینهها فقط پول و امکانات است.
امّا گاهی هم پیشمیآید که برای حفاظت از هر وجب خاک
یک شهر، شهیدی به خاک و خون بیفتد. یکی ازاین شهرها
«خرمشهر» است.اگر به نقشه ایران نگاهی بیندازید، خرمشهر
را میبینید که در گوشه
جنوب غربی ایران و در
کنج استان گرم
خوزستان، مثل ستاره
میدرخشد. در سالهایی که
شما به دنیا آمدهاید، خرمشهر
روزهای آرام و دلنشینی را پشت سر
گذاشته است .همین حالا اگر سری
به این شهر زیبا بزنیم، بچّههای
مهربان جنوب را میبینیم که
کنار اروند، مشغول بازی هستند.
کشتیهایی را میبینیم که از
خلیج فارس به سمت شهر
میآیند و باز میگردند. ماهیگیران
پر تلاش را میبینیم که با تلاش فراوان،
به فکر تامین مخارج زندگیشان هستند
و خانههای کوچک امّا نوسازی را میبینیم
که یکی یکی سر بلند میکنند و
پناهگاهی میشوند برای دلهای امیدوار
به زندگی.
امّا بیست سال پیش، همین شهر آرام و زیبا یکسره
در دود و آتش غرق بود. در هیچ کجای شهر، نمیتوانستی
خانهای را سالم پیدا کنی.در و دیوار مدرسهها خرد و خراب
بود و نیمکتهای کلاس، از خون بچهها زنگین. زنها و بچّهها
مجبور شده بودند شهر را ترک کنند، اما مردان شهر چه جوان
و چه پیر، در گوشۀ گوشۀ کوچهها و خیابانها سنگر گرفته
بودند و با سلاحهای اندکی که داشتند، در برابر دشمن مقاومت
میکردند. هنوز کوچههای خاکی خرمشهر صدای قدمهای
کوچک شهید بهنام محمدی و شهید حسیـن فهمیده را
میشنود که چه مظلوم و سرافراز، از شهر دفاع میکردند.
آنها کوچک بودند. شاید کمی بلندتر از اسلحهای که بر دوش
گرفته بودند. امّا با همه کوچکیشان دلی بزرگ داشتند.
آن قدر بزرگ که نتوانسته بودند شهر را رها کنند و به جایی
امن پناه ببرند. پس مردانه ایستادند و
مظلومانه به شهادت رسیدند. خرمشهر
با وجود همۀ این دلاوریها به دست
دشمن افتاد. دشمن خونخواری که
با کمک قدرتهای بزرگ، خیال فتح
تمام ایران را داشت. او فکر میکرد با تسخیر
خرمشهر، راه برای پیشروی تا خود تهران
هم برای او هموار میشود. امّا
نمیدانست که از دست دادن حتّی
یک وجب از خاک ایران، برای مردم
ما غیرقابل تحمل بود. به خاطر همین،
رزمندگان اسلام با مقاومتی بینظیر،
توانستند خیلی زود شهر را از چنگال دشمن
بیرون بیاورند. آزادی خرمشهر بیشتر به معجزه
شباهت داشت. چون کشورهای بزرگ، امکاناتی
در اختیار رییس جمهور عراق گذاشته بودند که با
وجود آن امکانات و موانع، هیچ قدرتی نمیتوانست
خرمشهر را پس بگیرد. آنها از قدرت خدا هم غافل مانده
بودند. اما خدا توانست که با فرماندهی امام و فداکاری
رزمندگان، خرمشهر برای همیشه به آغوش ملت
باز گردد. این روز بر شما گرامی باد.
سردبیر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 34صفحه 4