مجله کودک 46 صفحه 12

قصۀ دوست داستان­های یک قل، دوقل اداره بازی قسمت سوم قصه سی و پنجم طاهره ایبد ما، یعنی من و محمد حسین می­خواستیم اداره بازی کنیم و حقوق بگیریم. ما نشسته بودیم، آقاها هم داشتند کار می­کردند. ما حوصله­مان سر رفته بود. آخر همه­اش مجبور بودیم یک جا بنشینیم و هی نقاشی بکشیم. این جوری از توی خانه ماندن، بدتر بود. وقتی بابایی حواسش نبود، دوباره محمد حسین رفت پیش همان آقاهه که تلفنش را برداشته بود، و هی به خودِ آقاهه نگاه کرد و هی به نوشته­های آقاهه. آقاهه هیچی بهش نگفت. فقط بعضی وقتها به محمد حسین نگاه کرد، آن وقت محمد حسین خندید؛ ولی آقاهه اصلاً بهش نخندید. من هم رفتم پیش آن یکی آقا و ایستادم. میز آقاهه یک کشو داشت که باز بود. توی آن یک عالمه چیز میز خوب بود برای بازی. یکی­اش همان چیزی بود که کاغذها را به هم می­چسباند. من یواش که بابایی نفهمد، به آقا گفتم: ((این چیه؟)) آقاهه خیلی مهربان بود، به من یک لبخند زد و گفت: ((منگنه است.)) وقتی آقاهه خندید، من دیگر از او نترسیدم و منگنه­اش را برداشتم تا بازی کنم. آقاهه اول به من نگاه کرد و بعد به بابایی. من هم تندی منگنه را برداشتم و آمدم و روی مبل نشستم. محمد حسین هم آمد و گفت: ((اونو بده به من.)) گفتم: ((نمی­دم، مال خودمه.)) گفت: ((بده)) گفتم: ((خودم برداشتم، تو هم برو یکی برای خودت پیدا کن.)) محمد حسین هم رفت سر کشوی آن یکی آقا و چند تا کاغذ و خودکار از توی آن برداشت. یک چیزی هم روی میز آقاهه بود که کاغذ را سوراخ ­می­کرد. آقاهه خودش این کار را کرد. محمد حسین آن را هم برداشت و آورد آقاها به هم نگاه کردند. محمد حسین یواش به من گفت: ((بیا بریم بیرون تا بابایی دعوامون نکنه.)) بعد همه چیزهایمان را برداشتیم و یواشکی آمدیم بیرون و روی پله­ها نشستیم و هی کاغذها را سوراخ سوراخ کردیم و هی آنها را به هم منگنه زدیم. بعد ریز ریزهای کاغذ را از بالای پله­ها ریختیم پایین. آن قدر خوب بود. آقاهه گفت: ((اِه، اِه ... شما تا چی کار می­کنید، نگاه کن اداره رو چی کار کردن.)) بعد خواست چیزهای ما را بگیرد، ما تندی آنها را برداشتیم و گرفتیم پشت سرمان. آقاهه گفت: ((بدید به من اینا رو.)) من گفتم: ((مال خودمونه، داریم بازی می­کنیم.)) آقاهه گفت: ((مگه اداره جای بازی یه. کی شما رو آورده اینجا؟)) محمد حسین گفت: ((اداره بابای خودمه، ادارۀ بابای شما که نیست.))

مجلات دوست کودکانمجله کودک 46صفحه 12