مارکو- رم - ایتالیا - 2ژانویه 2003
آرش عزیزم، سلام
الان که این نامه را برایت مینویسم، کنار بخاری گرم خانه
دراز کشیدهام و مارینا (گربهام) هم دارد خرناس میکشد! به نظر
من کریسمس بهترین عید دنیاست، چون مدرسهها تعطیلند و کلی
هم برف میبارد!
دیروز کارت پستال خالهام از ایران به دستم رسید. خیلی با مزه
بود! کارت، عکس کتی از ناصرالدین شاه را نشان میداد که موقع
کشته شدنش پوشیده بود. روی جای سوراخ گلوله، یک مدالچسبانده
بودند. خیلی جالب است کهآدم بتواند چنین چیزهایی را ببیند. فکرش
را بکن، تو لباس شاهی را میبینی که درست لحظه مرگش، تنش
کرده بوده!
خالهام نوشته که تمامی ذهنش را مردی به نام «امیر کبیر» پر کرده.
میگوید او آدم خیلی قابل توجهی است. من که از حرفهایش چیزی
سر در نیاوردم. تو قبلاً برایم از شاعران و نویسندگان معروف ایرانی نوشته
بودی، ولی هیچ وقت از امیرکبیر نگفتی. این «امیر کبیر» شاعر است؟
خلاصه، خاله ما که دارد کلّ ایران را میگردد و کیف میکند. شاید
سری هم به تو زد. ناراحت که نمیشوی؟
برایت یک هدیه فرستادهام؛ فکر کردم این طوری کریسمس را به
تو تبریک بگویم. البته تو مسلمانی!
به مامان و بابایت سلام برسان. امیدوارم از هدیه، خوشت بیاید!
دوستدار تو
مارکو
آرش - اصفهان - ایران - 19 دی 1381
مارکوی - عزیزم، سلام
شاید باور نکنی که پستچی و خالهات، هر دو با هم آمدند! از کجا میدانستی که من «جورچین» دوست دارم؟
خیلی با معرفتی. راستی،کریسمس مبارک! با عرض معذرت، کلی به نامهات خندیدم. امیر کبیر شاعر است؟ باباجان امیر کبیر
یکی از بزرگترین سیاستمداران ایرانی بوده!
چون میدانم که آدم با حوصلهای هستی و فرصت داری نامههای طولانی من را بخوانی، یک کمی از امیر کبیر برایت
مینویسم:
(راستش اطلاعات من خیلی کامل است، چون چند وقت است دارم برای تحقیق تاریخم، در مورد امیرکبیرمطالعه میکنم!)
امیر کبیر پسر «کربلایی قربان» بود و در روستای «هزاوه»، نزدیک به یک قرن و نیم پیش، به دنیا آمد. کربلایی قربان،
آشپز «میرزا عیسی» قائم مقام بزرگ بود و در دربار شاه کار میکرد. با وجود آن که پدر امیر کبیر، آشپز بود ولیتمامتلاشش را
کرد که او درس بخواند .امیر کبیر هم چون باهوش بود، خیلی زود درسها را یاد گرفت.
او دو بار به خارج از ایران سفر کرد. امیر کبیر دلش برای کشورش خیلی میسوخت. زمانی که او جوان بود، مرزها مورد
مجلات دوست کودکانمجله کودک 67صفحه 30