
گزارش دوست
زیارت امام رضا (ع)
نذر تولد من است
برای تهیّه گزارش به پایانه اتوبوسرانی جنوب تهران یعنی
پایانه بعثت آمدهایم. «پایانه» یعنی جایی که تعداد زیادی
وسیله نقلیه مثل اتوبوس در آنجا جمع میشوند و مسافران
را به مقصدشان میرسانند. به سراغ یکی از کارکنان پایانه
میروم و سراغ اتوبوسهای مشهد رامیگیرم، نگاهی بهاتوبوس
کنارش میاندازد و میگوید:
«من خودم رانندۀ مسیر تهران به مشهد هستم، این
اتوبوس نیم ساعت دیگر به طرف مشهد حرکت میکند.»
خودم را معرّفی میکنم و از او میخواهم تا اجازه بدهد
قبل از حرکت اتوبوس، با تعدادی از مسافران مشهد گفتگو
کنم.
«علی اکبر» ده ساله است و در کلاس چهارم دبستان
تحصیل میکند. او به همراه پدر و مادرش هر سال، چند روز
مانده به سالروز تولّد امام رضا (ع)، برای زیارت امام هشتم
به مشهد سفر میکند. علیاکبر میگوید: «زیارت امام رضا (ع)
در این روز، نذر تولّد من است. مادرم قبل ازآن که من بهدنیا
بیایم، نذر کرده است تا نامم را علی اکبر بگذارد و هر سال نیز
من را به زیارت امام رضا (ع) بیاورد. امسال دهمین سالی است
که به همراه پدر و مادرم برای زیارت امام هشتم به مشهد
سفر میکنیم. البتّه من بیشتر از شش یا هفت بار زیارت را
بیشتر به خاطر نمیآوردم.»
از علی اکبر میپرسم: «سفر، به مشهد آن هم در
سال تحصیلی به درس و مدرسهات لطمه نمیزند؟»
علی اکبر میگوید: «چون از اوّل سال میدانم که قرار
است این موقع سال به مشهد بروم، از قبل کارهایم را
انجام میدهم تا کار عقب ماندهای نداشته باشم. از طرفی
مسئولان مدرسه هم بعد از این کهقول دعا در حرم امام رضا
(ع) را از من میگیرند، معمولاً با سفر من مخالفتی ندارند.»
از علی اکبر میخواهم تا از خاطرات سفرهای گذشتهاش
به مشهد و زیارت امام رضا (ع) بگوید: میگوید: «نماز خواندن
در حرم، دعا و دیدن مردمی که از راههای دور برای زیارت
امام به مشهد سفر میکنند، همه از خاطرات شیرین مناست.
امّا پارسال که به مشهد آمده بودیم، اتفّاقاً به مهمانسرایحرم
هم رفتیم و ناهار میهمان امام رضا (ع) بودیم، غذا خیلی
خوشمزه بود و به من هم حسابی چسبید. بعد از خوردن ناهار،
به موزۀ حرم هم سر زدیم و من در آنجا مدالهای غلامرضا
مجلات دوست کودکانمجله کودک 68صفحه 6