مجله کودک 86 صفحه 3

د مثل دوست بچه های خاک روزی که تو را از کوچه های خاکی قم به سوی زندان و تبعید می بردند، با همان آرامش همیشگی ات گفتی: امید من به همین بچه هایی است که خاک بازی می کنند!... چند سال گذشت. بچه های خاکی نو جوانان رشیدی شدند و این بار، جبهه ها را انتخاب کردند. هشت سال تمام جنگیدند. و دشمنان را رسوا و سرافکنده، از خاک ایران بیرون کردند. تو به تبعید رفتی، اما بچه های خاک بزرگ شدند و صدای تو را شنیدند. از کوچه ها به خیابان ها رفتند ونام تورا فریاد زدند. انقلاب پیروز شد و تو باز به میان ما آمدی. امروز که تو از میان ما پر کشیده ای، بچه های خاکی سال 42 پدران و مادرانی سرافرازند. اما خوب می دانم، بچه های که بعد از تو به دنیا آمده اند و امروز در کوچه ها بازی می کنند فردا راه تو را ادامه خواهند داد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 86صفحه 3