مجله کودک 89 صفحه 7

سایر روزها هم با آنها تلفنی صحبت می کنم. اما راستش را بخواهید با این وجود باز هم دلم برای آنها و همین طور دوستهایی که در مدرسه دارم، حسابی تنگ می شود و برای دیدن آنها لحظه شماری می کنم.» نیلوفر غیاثی 8 ساله. نیلوفر می گوید: «من معمولاً اکثر روزهای تابستان را در خانه و پیش مادرم سپری می کنم.» می پرسم: این انتخاب خودت بوده یا نظر پدر و مادرت؟ نیلوفرمی گوید: خود من ترجیح می دهم بیشتر در خانه باشم تا هم در کارهای خانه به مادرم کمک کنم و هم اینکه برنامه های کودک و نوجوان تلویزیون را تماشا کنم.» با سیامک صفایی 11 ساله که به همراه پدرش برای ثبت نام به یکی از پایگاههای تابستانی آموزش و پرورش آمده است هم در مورد فعالیتهای تابستانی گفتگو می­کنم. سیامک می گوید: «متاسفانه سال گذشته به دلیل بیماری نتوانستم در امتحانات خرداد ماه شرکت کنم وبه همین خاطر تقریباً تمام روزهای تابستان پارسال را در کلاسهای جبرانی و در انتظار امتحانات شهریور ماه گذراندم، اما امسال که به لطف خدا امتحانات خرداد ماه را با موفقیت کامل سپری کردم قرار است در کلاسهای هنری این پایگاه تابستانی ثبت نام کنم.» آقای صفایی پدر سیامک است. ایشان میگوید: «زمانی که من هم سن و سال سیامک بودم، اکثر روزهای تابستان را در کارگاه چوب بری پدرم یعنی پدربزرگ سیامک می گذراندم. آن روزها نه فقط س، بلکه اکثر بچه های هم سن و سالم سعی می کردند تا با استفاده از تعطیلات تابستانی، درست مانند بزرگترها به سرکار بروند تا هم برای خود پس انداز کوچکی داشته باشند و هم برای آینده شان فن وحرفه ای را یاد بگیرند واز طرفی با محیط کار هم آشنا شوند.اما این روزها کمتر کسی حاضر می شود فرزندش را به محیط کار بفرستد و بچه ها هم ترجیح می دهند تا به جای کار کردن به کلاسهای آموزشی بروند تا اگر قرار است چیزی را یاد بگیرند، در آنجا بیاموزند. اما به غیر از این بچه های آن دوره زمانه با بچه های امروز یک فرق دیگر هم دارند،و آن این است که بچه های دوران ما قدر تابستان و فرصتهای طلایی اش را بیشتر می دانستند.اما امروز خیلی از بچه ها نه تنها قدر تابستان را نمی دانند، بلکه به تابستان به عنوان فصلی که فقط مخصوص تفریح و بازیگوشی است، نگاه می کنند. ای کاش کسی باشد که به این دسته از بچه ها بگوید: «قدر تابستان را بدانید.»

مجلات دوست کودکانمجله کودک 89صفحه 7