
پرواز در محراب
به مناسبت 23 مهر
سالروز شهادت
آیتا... اشرفی اصفهانی
میخواستم درباره «شهیدان محراب» برای شما مطلب بنویسم . مردان بزرگواری که در استانهای مختلف کشور ، آیینهای بودند که میشد چهره و رفتار امام خمینی را در آنها دید . امامان جمعۀ یزد ، شیراز و تبریز ، کرمانشاه و ... امّا دشمن که نمیتوانست حضور امام را در تمام شهرها و روستاها ببیند ، میخواست این آیینهها را بشکند.پس دست به کار شد و پاکترین یاران امام را نشانه گرفت. میخواستم ماجرای شهادت تک تک آنها را برای شما بنویسم امّا با خودم گفتم :« بچّهها که آن سالها را ندیدهاند ، من چطور به آنها بگویم که مثلاً آیتالله اشرفی اصفهانی چه کسی بود ؟ پیرمرد هشتاد سالهای که با وجود مقام والای معنویاش ، لباس بسیجی میپوشید و در خطّ مقدم نبرد ، در کنار رزمندگان حاضر میشد. او امام جمعه کرمانشاه بود، امّا مدام بین سنگر نماز و سنگرهای جنگ رفت و آمد میکرد. تا این که در یکی از روزهای جمعه ، تیر منافقان به هدف اصابت کرد و پیرمرد در محراب نماز به دیدار حق رفت.»
میخواستم بنویسم ، امّا نگران بودم که بچّهها نتوانند عظمت این حماسه را بشناسند . تا این که چندی پیش در نماز جمعه نجف اشرف ، بمبی منفجر شد و آیتالله حکیم رهبر شیعیان عراق را به همراه دهها نمازگزار بیگناه، به شهادت رساند. حتماً شما هم صحنههای آن جمعه خونین را در تلویزیون دیدهاید . حتماً شما هم برای مظلومیت آیتالله حکیم ، اشک ریختهاید . بعد از این واقعه تلخ بود که فهمیدم نماز جمعه و یاران امام خمینی ، هنوز هم مورد خشم دشمنان هستند . فهمیدم که ماجرای آیتالله اشرفی اصفهانی ، هرگز کهنه نخواهد شد . پیرمرد مجاهدی که درست مثل مولایش علی (ه) در محراب نماز به شهادت رسید و فریاد زد :« به خدای کعبه که رستگار شدم!» مثل صدوقی ، دستغیب ، مدنی .... و امروز هم شهید محراب ، آیتالله سید محمدباقر حکیم . میدانید ؟ جرم همه آنها این بود که یادآور امام خمینی بودند. راستی چرا دشمن ، این همه از امام میترسد ؟
مجلات دوست کودکانمجله کودک 105صفحه 32