
همان وقت خرسی از آن محل میگذشت ، روباه با شش پرش روی گردن خرس پرید و محکم او را گرفت.
جانوارن جنگل از کار روباه تعجب کردند . خرس نعرهای کشید ، خود را تکان داد و شروع به دویدن کرد. روباه به زمین افتاد و همه بدنش درد گرفت . با خود فکر کرد :
«مثل این که خرس هم طعم خوبی ندارد ! باید غذای خوشمزهتری پیدا کنم .»
ناگهان از پشت شیری به او حمله کرد ، روباه بلند شد و به سرعت با هفت پرش از آنجا فرار کرد ، ولی شیر روباه را گرفت . او
گرسنه بود و دنبال غذای لذیذی میگشت. مثل این که شیر هم شیر خوش خوراکی بود!
مجلات دوست کودکانمجله کودک 107صفحه 9