مجله کودک 112 صفحه 31

کانگورو گزارش میدهد: «کرگدن لباس گاوچرانها را میپوشد.» سگ میغرّد: «چه لوس!» - زرافه فقط یک پلوور یقه گرد میپوشد... - باز هم لوستر. - گاو یک کلاه کوچک قرمز بر سرش میگذارد... - پس میتواند در خانه بماند. - پنگوئن یک کراوات میزند... سگ کوچولو میگوید: «هاها، چه خندهدار! تو چه؟ تو به چه شکلی درمیآیی؟ کانگورو جواب داد: «به شکل گاو.» - چه طوری شکل گاو؟ تو هم فقط یک کلاه قرمز کوچک روی سرت میگذاری؟ کانگورو کوچولو توضیح میدهد: «نه مثل گاو، بلکه شکل گاو. من برای خودم یک سر بزرگ گاو درست کردم، آن را سرم میکنم.» سگ میگوید: «به هر حال تو جایزة اول را میگیری. پس اصلاً لازم نیست که من بیایم. میتوانم باز هم در خانه بمانم.» و همین کار را هم میکند. به این ترتیب، کانگورو کوچولو تنها به مهمانی میرود. واقعاً هم جایزة اول را که یک بسته شکلات شیری با کشمش بود، برنده میشود. او زود بستة شکلات را توی کیسهاش میاندازد، جست میزند، به سراغ سگ کوچولو میرود و میگوید: «سلام، سگ کوچولو. من یک چیزی برای خودمان آوردهام، برای دلجویی از تو، چون توی مهمانی نبودی.» سگ میپرسد: «چه با خودت آوردهای؟ بگو ببینم، بستة شکلات؟! تو واقعاً برندة جایزه شدی؟» کانگورو میگوید:«عجیب است! نمیتوانم پیدایش کنم. خیلی عجیب است.» با ناامیدی کیسهاش را میگردد و ادامه میدهد: «نیست! باید گمش کرده باشم. من خیلی تند جست زدم. راحت گم شده!» سگ فریادمیزند: «گم شده؟ آن شکلات خوشمزه راحت گم شده؟ پس باید دنبالش برگردیم. زود،زود! تو در چه مسیری جست زدی؟» کانگورو جواب میدهد: «اریب، از توی دشت بزرگ.» سگ فریاد میزند: «بیا تند بدویم و به دشت برویم.» و میدود و میرود. وقتی به دشت میرسند، کانگورو کوچولو میگوید: «بهتر است هر کدام، یک طرف را بگردیم. من اینجا میمانم و تو آنطرف را، باشد؟» - هر طور که تو بخواهی. سگ با قدمهای سنگین چند متر راه میرود و از آنجا فریاد میزند: «هی، هی، کانگورو کوچولو! بیا اینجا، زود بیا! ببین چه پیدا کردم: چه اتفاقی، من یک بسته شکلات پیدا کردم!» ادامه دارد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 112صفحه 31